شب

شب ۲

شب همه شب شکسته خواب به چشمم گوش بر زنگ کاروانستم با صداهای نیم زنده ز دور هم عنان گشته

شب

شب

هنوز از شب دمی باقی است، می خواند در او شبگیر و شب تاب، از نهانجایش، به ساحل می زند

پاییز

پاییز ۲

پائیز جنون ادواری سال است پیرهنش را ریز ریز می کند در ملافه ای به سفیدی برف خواب می رود

پاییز

پاییز

پاییز آمده از نوبرانه‌ی لب‌هات اناری شکفته می‌خواهم؛ مرا ببوس! (رضا کاظمی) ((عکس: تالش، ییلاق مریان، اطراف روستای سینه هونی))